و کاش پشتِ انبوهِ خاکستری پنجره
زنی را میدید
ایستاده بر آستانه ی فصلی سرد
که مثلِ فروغ
بوسه میطلبید
و باران
و آغوشی بی قرار
و کاش خاطره ی باغِ
از هجوم هیچ کلاغی نمیترسید
کاش هیچکس نمیترسید
نظرات شما عزیزان:
هانیه 
ساعت21:24---17 آذر 1392
خودت را تصور کن
بی "او"
شاید بفهمی چه کشیدم
بی "تو پاسخ:بی من ؟؟؟؟؟خخخخخ
|